مراقبت از کودکان در دوران جنگ

امنیت روانی کودکان در جنگ

در بحبوحه خشونت و ناامنی ناشی از جنگ، قلب‌های کوچک کودکان بی‌پناه‌ترین قربانیان اضطراب و ترس هستند. این مقاله راهکارهای عملی و گام‌به‌گام برای مراقبت از کودکان در دوران جنگ و ساخت پناهگاه عاطفی امن در شرایط بحرانی ارائه می‌دهد؛ از تکنیک‌های فوری آرام‌سازی نوزادان تا بازی‌درمانی برای کودکان دبستانی و مقابله با PTSD در نوجوانان. با تمرکز بر زبان احساسات، پیش‌بینی‌پذیری و تخلیه هیجانی، یاد می‌گیرید چگونه اضطراب کودکان را به‌گونه‌ای مدیریت کنید که نه‌تنها از روان کودک محافظت کند، بلکه پل‌های تاب‌آوری را در ذهن او بنا نهید. والدین برای مراقبت از کودکان در دوران جنگ نیازی به قهرمان‌بودن ندارند؛ همین‌که بدانند یک آغوش گرم، نفس‌های عمیق و قصه‌های درمانگر چگونه می‌تواند دانه‌های امنیت را در قلب فرزندشان بکارد، گامی حیاتی برداشته‌اند. این متن، همچون جعبه‌ابزاری از محبت، همراه شماست تا حتی در تاریک‌ترین لحظات زندگی.

 

برای گذر از روزهای سخت با ما در تماس باشید

روش های مراقبت از کودکان در دوران جنگ

در این بخش قدم‌به‌قدم می خواهیم یاد بگیریم چطور در شرایط سخت جنگ، از قلب کوچک و حساس فرزندمان در برابر ترس و اضطراب محافظت کنیم.

🌈 ۱. اولین قدم: یک “پناهگاه امن عاطفی” بسازید

کودک (حتی نوزاد!) اضطراب شما را حس می‌کند. پس: آرامش شما = آرامش او

سعی کنید برای مراقبت از کودکان در دوران جنگ هنگام صحبت با کودک، تن صدایتان نرم و چهره‌تان آرام باشد. مثال: اگر صدای انفجار شنیدید، نفس عمیق بکشید و بگویید: “مامان/بابا اینجاست، تو در آغوش منی.”

تماس فیزیکیِ درمانگر: بغل کردن، نوازش پشت، گرفتن دست‌ها. این کار هورمون استرس (کورتیزول) را کاهش می‌دهد.

“من اینجام” را تکرار کنید: جمله‌ای ساده مثل “من کنارت هستم، تو ایمنی” (حتی اگر در پناهگاه هستید) حس امنیت می‌دهد.

✨ نکته طلایی: اگر خودتان مضطربید، اول چند ثانیه چشم‌هایتان را ببندید و نفس بکشید. بعد به کودک بپیوندید. شما هم انسانید!

🗣 ۲. با زبانِ “احساسات” صحبت کنید (نه جنگ)

کودکان ترس‌های نامرئی را بدتر از خطر واقعی می‌بینند. پس: احساسش را نام ببرید: “می‌بینم دست‌هات سرده… می‌ترسی؟ اشکالی نداره، منم بعضی وقتا می‌ترسم.”

اطلاعات را ساده و صادقانه بدهید: نگویید “چیزی نیست!” بگویید: “صدای بلندی بود، ولی ما الان توی پناهگاه ایمن هستیم.”

از تخیل کمک بگیرید: “بیا با هم فرض کنیم این پتو یه قلعه جادوییه که ما رو محافظت می‌کنه!” (برای کودکان زیر ۷ سال مؤثر است).

🧸 ۳. اضطراب را “بیرون بریزید”: بازی و هنر درمانیِ خانگی

برای مراقبت از کودکان در دوران جنگ بدن کودک نیاز به تخلیه استرس دارد: بازی‌های کثیفکاری!: خمیربازی، نقاشی با انگشت (حتی با آرد و آب)، گل‌بازی. بگذارید شکل‌های نامفهوم بکشد یا خمیر را بکوبد!

بازی “دکتر و بیمار”: عروسک‌ها را “معاینه” کنید. این کار به کودک حس کنترل می‌دهد.

فریاد در بطری!: یک بطری پلاستکی را پر از آب کنید. بگویید: “هر وقت دلش خواست فریاد بزنه، توی این بطری فریاد بزن!” بعد بطری را محکم تکان دهد.

⏰ ۴. حتی در آشوب، “پیش‌بینی‌پذیری” ایجاد کنید

روال عادی، اضطراب را کم می‌کند: برنامه‌های کوچک روزانه: “ساعت قصه”، “ساعت شام در کنار هم”، “بازی نورچراغ‌ قوه در تاریکی”.

یک قاب عکس آرامش‌بخش: اگر عکس پارک یا خانوادگی دارید، آن را در دیدرس کودک بگذارید و درباره خاطرات خوبش صحبت کنید.

پتو یا عروسک محبوب: یک شیء آشنا (حتی اگر کهنه!) حس تداوم و امنیت می‌دهد.

❌ از این اشتباهات پرهیز کنید:

برای مراقبت از کودکان در دوران جنگ نگویید: “گریه نکن!” یا “ترسو نباش!” → بگویید: “گریه کردن اشکالی نداره، منم گاهی گریه می‌کنم.”

اخبار جنگ را جلوی کودک به هیچ وجه روشن نکنید (صدا و تصویر بمب‌ها ترس را عمیق می‌کند).

اگر کودک به رفتارهای “بچگانه” (مثل مکیدن شست) برگشت، با عصبانیت واکنش نشان ندهید. این فقط یک واکنش موقت به استرس است.

💖 یادتان باشد:

شما قرار نیست قهرمان بی‌ترس باشید! فقط کافیست “پناهگاهِ زنده” باشید. یک بغلِ گرم، از هزار جمله اطمینان‌بخش مؤثرتر است. این روزها می‌گذرد… و شما دارید با هر آغوش، دانه‌های امنیت را در قلب کودکتان می‌کارید.

حمایت عاطفی از کودک در بحران های جنگ

حمایت عاطفی از کودک در بحران های جنگ

درست مثل باغبانی که برای هر گل، مراقبت ویژه‌ای نیاز است، مراقبت از کودکان در دوران جنگ بر اساس سن، جنسیت و نوع تجربه (ترس از صدا، دیدن خرابی‌ها) متفاوت است. راهکارهای عملی و اختصاصی مثل یک جعبه ابزار محبت که در لحظات سخت کنار دستتان باشد:

🍼 الف) نوزادان و نوپایان (زیر ۳ سال)

تجربه: گریه شدید، چسبیدن به والدین پس از شنیدن انفجار

واکنش فوری:
او را محکم بغل کنید، پشتش را آرام بمالید و با ریتم یکنواخت زمزمه کنید:
“شــشــشــ… مامان اینجاس… همه چی آرومه…” (تکرار ریتمیک، سیستم عصبی را تنظیم می‌کند).

پنهان‌سازی محرک‌ها:
اگر خرابی‌ها را دیده، با یک پتو یا پارچه، بخشی از دیدش را محدود کنید و بگویید:
“بیا تو پتو قایم شیم! دنبالم بیا…” (با لحن بازیگوش).

شیء انتقالی:
یک عروسک نرم را بین خود و کودک قرار دهید و بگویید:
“خرس کوچولو هم می‌خواد بغلت کنه!”.

🧒 ب) کودکان پیش‌دبستانی (۳ تا ۶ سال)

تجربه: لکنت، شب‌ادراری، ترس از تاریکی پس از دیدن صحنه‌های تخریب

بازی درمانی ساده:

بازی “تعمیرکار شجاع”:
با لگو یا جعبه خالی، ساختمان‌های خراب را “درست” کنید:
“ببین! ما با هم این خونه رو دوباره می‌سازیم، محکم‌تر از قبل!”

نقاشی “جادوی پاک‌کن”:
از او بخواهید خرابی‌ها را نقاشی کند، سپس با پاک‌کن بگویید:
“حالا با جادوی محبت، جای زخم‌ها رو گل می‌کاریم!”.

پاسخ به سوالات ترسناک:
اگر پرسید: “آدم‌ها زیر آوار می‌میرن؟” بگویید:
“بعضی وقتا آدم‌ها زخمی میشن، ولی خیلی‌ها نجات پیدا می‌کنن… مثل وقتی تو زمین می‌خوری، مامان کمکت می‌کنه”.

👧 ج) کودکان دبستانی (۶ تا ۱۲ سال) – دختران

تجربه: گوشه‌گیری، کابوس، ترس از تنها ماندن پس از تجربه جنگ

داستان‌سازی درمانی:

“قهرمان‌های نامرئی”:
با هم داستانی بسازید درباره موجوداتی که از ترس محافظت می‌کنند:
“یه فرشته کوچیک کنار تو هست که هر وقت بترسی، بال‌هاش رو دورت می‌پیچه!”.

نامه به “ترس”:
از او بخواهید نامه‌ای به ترسش بنویسد:
“سلام ترس! من قوی‌تر از تو هستم. فردا قشنگ‌تر بازی می‌کنم…”.

مسئولیت‌های کوچک:
به او وظیفه دهید مثل: “تو مسئول آب دادن به این گلدون باش، زندگیش دست توست!” (احساس کنترل را افزایش می‌دهد).

👦 ج) کودکان دبستانی (۶ تا ۱۲ سال) – پسران

تجربه: پرخاشگری، لجبازی، تظاهر به نترسیدن پس از دیدن صحنه‌های خشونت

فعالیت‌های فیزیکی برای تخلیه خشم:

بازی “ضربه به بالش ابری”:
بالشی را گره بزنید و بگویید: “هر ضربه‌ای که می‌زنی، یه ذره ترس کوچیک می‌شه!”.

مسابقه “حباب‌سازی غول‌پیکر”:
با آب و صابون، حباب‌های بزرگ بسازید و بگویید: “بذار ترس‌هامون با این حباب‌ها پرواز کنن برن!”.

بازسازی معنایی:
اگر می‌گوید: “من قوی‌م، نمی‌ترسم!” پاسخ دهید:
*”آفرین! ولی قوی‌ها گاهی هم می‌ترسن…

۷ راهکار مقابله عملی با ترس کودکان از جنگ

 

🌱 ۷ راهکار مقابله عملی با ترس کودکان از جنگ (در خانه و بدون نیاز به تخصص)

ترس و اضطراب مانند زخمی عمیق است… شاید درمانش زمان ببرد، اما هر محبتی پانسمانی است که عفونت را می‌زداید. اگر کودک‌تان شب‌ها جیغ می‌زند، بدانید این واکنه بدن به ترس است، نه ضعف او. اگر نوجوان‌تان می‌گوید: “حالم خوب نیست”، پاسخ دهید: “حق داری… ولی قوی‌تر از این حرفایی!”. شما نور راه کودکتان هستید. همین که این راهکارها را می‌خوانید، گامی بزرگ برداشته‌اید. پایدار باشید… 🌟

۱. اصل “بازگشت به امنیت” (برای کودکان زیر ۱۰ سال)

بعد از هر فلش‌بک یا کابوس، محیط را با حواس پنجگانه آرام کنید:
“چشمانت رو ببند… حالا ۳ صدای آروم بشنو (نفس من، تیک‌تیک ساعت، پرنده)… حالا دستت رو روی قلبم بذار… نفس‌هام رو حس کن.”

۲. بازی “تغییر پایان خاطره” (برای ۶-۱۲ سال)

از کودک بخواهید خاطره بد را نقاشی کند، سپس با رنگ‌های روشن پایان جدیدی بسازد:
“بیا برای این خونه خراب، یه سقف طلایی بکشیم… و یه اژدهای مهربون که ازش محافظت می‌کنه!”

۳. جعبه “قفل‌های ذهنی” (برای نوجوانان)

به او جعبه‌ای بدهید و بگویید:
“هر فکر آزاردهنده‌ای رو روی کاغذ بنویس، قفلش کن تو این جعبه! فقط ساعت ۵-۶ عصر اجازه داری درش رو باز کنی.” (محدود کردن نشخوار فکری).

۴. داستان‌درمانی با حیوانات (همه سنین)

حیوانی را انتخاب کنید که کودک دوست دارد (خرس، سنجاب). داستانی بسازید که:
“خرس کوچولو هم جنگ رو دید… خیلی ترسید… اما یاد گرفت هر وقت ترسید، نفس‌های عمیق بکشه و به درخت غول‌پیکر تکیه بده…”.

۵. تمرین “ایستادن روی دو پا” (برای بی‌حسی عاطفی)

هر روز ۳ دقیقه با او این کار را کنید:
“پاهات رو محکم روی زمین فشار بده… دستت رو روی شکمت بذار… حالا با هر نفس، بگو: من اینجا هستم، من در امانم.”

۶. ساخت “محل امن خیالی” (برای کابوس‌های شبانه)

پیش از خواب، با هم تصویری آرامش‌بخش بسازید:
“امشب می‌خوای کجا بخوابی؟ توی قصر ابری روی ماه؟ یا کنار آبشاری که رنگین‌کمان روشه؟”

۷. واکنش به خودزنی یا پرخاشگری:

نگویید: “دست نزن!” → بگویید: “دست‌هایت برای بغل کردن آفریده شدن، نه آسیب زدن… بیا این یخ رو فشار بده تا آب بشه!” (با دادن یخ به دستش).

⚠️ چه زمانی به روانشناس مراجعه کنیم؟

  • اگر کودک خود یا دیگران را تهدید می‌کند.
  • اگر بیش از ۲ ماه غذا نمی‌خورد یا حرف نمی‌زند.
  • اگر توهم دارد (مثلاً می‌گوید: “صدای انفجار دوباره شنیدم!” در محیط امن).

📌 درمان‌های تخصصی موثر:

  • EMDR: درمان با حرکت چشم (برای فلش‌بک‌ها).
  • TF-CBT: بازی‌درمانی شناختی (برای کودکان زیر ۱۲ سال).
  • گروه‌درمانی با همسالان: کاهش احساس تنهایی.

چطور بفهمیم ترس کودک واکنش طبیعی است؟ 

چطور بفهمیم ترس کودک واکنش طبیعی است؟ 

واکنش طبیعی ترس: ۲-۴ هفته پس از حادثه کم‌رنگ می‌شود (مثل بی‌خوابی موقت).

PTSD یا ترس غیرطبیعی: علائم بیش از یک ماه باقی می‌ماند و زندگی روزمره را مختل می‌کند.

🚩 علائم هشداردهنده PTSD در کودکان جنگ‌زده (بر اساس سن)

۱. کودکان زیر ۶ سال:

بازی‌های ترسناکِ تکراری: عروسک‌ها را مدام “دفن می‌کند” یا “صدای انفجار درمی‌آورد”.

بازگشت به رفتارهای infantilism شیرخوارگی: مکیدن شست، شب‌ادراریِ ناگهانی.

کابوس‌های بدون محتوا: جیغ‌های شبانه، اما نمی‌تواند خوابش را تعریف کند.

چسبندگی بیمارگونه: حتی هنگام توالت رفتن شما را رها نمی‌کند.

۲. کودکان ۶-۱۲ سال:

بازگویی مکرر خاطره جنگ: نقاشی‌های تکراری از خرابی‌ها، صحنه‌سازی با اسباب‌بازی.

فلش‌بک (Flashback): ناگهان در وسط بازی می‌ایستد و گویی “جای دیگری” است.

اجتناب افراطی: از رفتن به مکان‌های شلوغ (مثل مدرسه) یا شنیدن صداهای بلند (باران) می‌ترسد.

کاهش نمرات درسی: تمرکزش را از دست داده، حتی روی ساده‌ترین درس‌ها.

۳. نوجوانان ۱۲-۱۸ سال:

بی‌احساسی عاطفی: می‌گوید “هیچ‌چیز برایم مهم نیست”.

پرخاشگری غیرقابل کنترل: بر سر مسائل کوچک فریاد می‌زند یا وسایل را می‌شکند.

رفتارهای پرخطر: خودزنی، فرار از خانه، یا حرف‌زدن از مرگ.

گوشه‌گیری شدید: ساعت‌ها در اتاقش حبس می‌شود.

✨ نکته: اگر ۳ علامت یا بیشتر را بیش از یک ماه مشاهده کردید، برای کمک تخصصی اقدام کنید.

واکنش طبیعی است؟ 

واکنش طبیعی ترس: ۲-۴ هفته پس از حادثه کم‌رنگ می‌شود (مثل بی‌خوابی موقت).

PTSD یا ترس غیرطبیعی: علائم بیش از یک ماه باقی می‌ماند و زندگی روزمره را مختل می‌کند.

🚩 علائم هشداردهنده PTSD در کودکان جنگ‌زده (بر اساس سن)

۱. کودکان زیر ۶ سال:

بازی‌های ترسناکِ تکراری: عروسک‌ها را مدام “دفن می‌کند” یا “صدای انفجار درمی‌آورد”.

بازگشت به رفتارهای infantilism شیرخوارگی: مکیدن شست، شب‌ادراریِ ناگهانی.

کابوس‌های بدون محتوا: جیغ‌های شبانه، اما نمی‌تواند خوابش را تعریف کند.

چسبندگی بیمارگونه: حتی هنگام توالت رفتن شما را رها نمی‌کند.

۲. کودکان ۶-۱۲ سال:

بازگویی مکرر خاطره جنگ: نقاشی‌های تکراری از خرابی‌ها، صحنه‌سازی با اسباب‌بازی.

فلش‌بک (Flashback): ناگهان در وسط بازی می‌ایستد و گویی “جای دیگری” است.

اجتناب افراطی: از رفتن به مکان‌های شلوغ (مثل مدرسه) یا شنیدن صداهای بلند (باران) می‌ترسد.

کاهش نمرات درسی: تمرکزش را از دست داده، حتی روی ساده‌ترین درس‌ها.

۳. نوجوانان ۱۲-۱۸ سال:

بی‌احساسی عاطفی: می‌گوید “هیچ‌چیز برایم مهم نیست”.

پرخاشگری غیرقابل کنترل: بر سر مسائل کوچک فریاد می‌زند یا وسایل را می‌شکند.

رفتارهای پرخطر: خودزنی، فرار از خانه، یا حرف‌زدن از مرگ.

گوشه‌گیری شدید: ساعت‌ها در اتاقش حبس می‌شود.

✨ نکته: اگر ۳ علامت یا بیشتر را بیش از یک ماه مشاهده کردید، برای کمک تخصصی اقدام کنید.

 

 

با مشاورین کلینیک بهارنو امنیت روانی فرزندتان را تامین کنید